معامله گران

چرا معامله گران در بازار های مالی شکست میخورند؟

فهرست مطالب

سطح آموزشی که در کشور ارائه می‌شود بسیار مبتدی است. و از سطحی که کشورهای دنیا و کشورهای پیشرفته در آن قرار دارند خیلی پایین‌تر است. در واقع ابزارهای بورس و‌ ساز و کارهای بورس و روش‌های معامله گران و مسائل مشابه این در کشور ما بسیار ضعیف هستند.

معاملات اتوماتیک هنوز در بورس ما وجود ندارند. سیستم‌ها و پلتفرم‌هایی که با آنها کار می‌کنیم به نسبت هنوز ناقص هستند و همینطور در آموزش‌ها مسائل ابتدایی طراحی استراتژی و سبد سهام به افراد گفته می‌شود. در نتیجه با این سطح دانش در زمینه تحلیل تکنیکال معامله گران نمی‌توانند در بازارهای مالی نتایج خوبی بگیرد.

این وضعیت مشابه آن است که من به شما قواعد حرکت مهره‌های شطرنج را آموزش داده و چند استراتژی ابتدایی را در اختیارتان قرار دهم و سپس از شما بخواهم که با یک قهرمان بین‌المللی مانند کاسپاروف مسابقه دهید انتظار هم داشته باشم شما برنده شوید.

وضعیت در بازارهای مالی نیز دقیقاً به همین شکل است. هر زمانی که شخصی در حال فروش سهام است فرد دیگری در حال خرید همان سهم است. علیرغم آنکه هر دوی این اشخاص به دنبال کسب سود هستند و بر اساس تحلیل‌های خود وارد معامله شدند، ولی آینده نشان خواهد داد کدام یک از این دو معامله‌گر در جهت درست حرکت بازار اقدام به معامله کردند.

بنابراین در هر معامله یک طرف سود و یک طرف زیان می‌کند. حال در نظر بگیرید طرف دیگر معامله با شما شخصی است که سال‌های سال در بازارهای بورس کار کرده است و تجربه بسیار زیادی دارد موانع موجود در آموزش و معامله‌گری را پشت سر گذاشته است و به نسبت شما شناخت بسیار عمیق‌تر و بهتری نسبت به بازار دارد. از خود بپرسید که آیا در مقابل چنین شخصی می‌توانید معاملات سوده انجام دهید ؟

بنابراین نقصی که در آموزش ما وجود دارد می‌تواند مشکلات زیادی ایجاد کند. مشکلی که در آموزش‌های بورس وجود دارد این است که در نگاه به نمودار سهم در واقع در حال نگاه کردن به معمای حل شده هستید.

همین امر باعث می‌شود که تصور کنید تحلیل حرکت بازار آسان است به راحتی می‌توانید محدوده خرید و فروش را تخمین زده بتوانید سود‌های عالی بگیرید. این موضوع تله انفجاری‌ای است که در بازارهای مالی وجود دارد.

در واقع بزرگترین مشکل بازارهای مالی آن است که ریسک‌های خود را از چشم معامله گران تازه کار پنهان می‌کند به راحتی آن‌ها را مورد سوء استفاده قرار می‌دهد. چنانچه اساتید بازارهای مالی این موارد را به دانشجویان خود گوشزد نکنند که آنچه یاد گرفته است در واقع شرط لازم بوده و شرط کافی نیست و برای انجام معاملات واقعی کفایت نمی‌کند، مشکلات زیادی را برای دانشجویان خود به وجود می‌آورند.

بعضاً دیده می‌شود که در برخی دوره‌های آموزشی به عنوان یک ویژگی به دانشجویان گفته می‌شود که در همان ابتدا برایشان یک حساب معاملاتی واقعی ایجاد می‌شود تا دانشجویان بتوانند از همان ابتدا به انجام معاملات حین آموزش بپردازند.

دوستان باسابقه در بازارهای بورس می‌دانند که این حرف تا چه حد اشتباه است دانشجویان در اثر اشتباهات خود دچار انواع فشارهای عصبی شده و با از دست دادن اعتماد به نفس در کنار آموزش ناقص باعث شکست آنها خواهد شد. دانشجویان با انواع و اقسام مشکلات مالی و بعضاً حتی مشکلات خانوادگی، ورشکستگی و غیره می‌شود.

بر اساس آمارها بیش از ۹۰ درصد کسانی که وارد بازارهای مالی می‌شوند در مدت زمانی کمتر از یک سال از بازارهای مالی قرار می‌کنند. بسیاری از این افراد دیگر حاضر نیستند به این بازارها بیایند.

معامله گران

یکی از دلایل چنین اتفاقی آن است که بسیاری از افراد فعالیت در بازارهای مالی را مانند دیگر فعالیت‌های حرفه‌ای، جدی در نظر نمی‌گیرند. یک پزشک برای آنکه بتواند بیمار خود را مداوا کند بایستی سال‌های سال دوره‌های آموزشی ببینند و پس از اتمام آموزش‌های خود باید به صورت آزمایشی در کنار پزشکان دیگر کار کند تا بتوانند به مرحله‌ای برسد که اطمینان لازم را جهت مداوای بیماران کسب کند.

مطلب پیشنهادی : آموزش بورس را از کجا شروع کنیم ؟

یک خلبان پیش از آنکه هدایت یک هواپیما با صدها مسافر را در اختیار بگیرند بایستی سال‌های سال آموزش دیده و سختی‌های بسیاری را تحمل کند. پس از طی همه این مراحل جامعه می‌تواند به او اعتماد کرده و جان انسانها را در دست او بگذارد.
اما متأسفانه در بازارهای مالی، مشکلات و تله‌های انفجاری این بازارها در نگاه نخست کوچک به نظر می‌آیند. سرمایه محدود افراد نیز فرصت کافی را در اختیار آنها قرار نمی‌دهد تا بتوانند با آزمون خطا این مشکلات را شناسایی کردند و از آنها عبور کنند.

معامله گران در این مسیر نیازمند آموزش‌ها و راهنمایی‌های یک مربی هستند که بتوانند خطرها و بالا و پایین‌های پنهان این بازارها را به آنها نشان دهد.

اگر به تاریخچه بازارهای مالی نگاه کنیم می‌بینیم که در سال‌های اولیه تشکیل بورس، معاملات تنها از طریق مراجعه حضوری یا تماس تلفنی یا نامه نگاری با کارگزاران قابل انجام بود.

ولی اکنون معاملات توسط سکوهای معاملاتی و بیشتر از طریق اینترنت به صورت آنلاین انجام می‌شود. مارک داگلاس در یکی از سخنرانی‌های خود در این زمینه ابراز تاسف می‌کردند که ای کاش امروز به دنیا آمده بودند و می‌توانستند از ابتدا از این تکنولوژی‌ها استفاده کنند. واقعیت آن است که من هم دوست داشتم به جای ۱۵ سال پیش اکنون با بورس آشنا می‌شدم و از تکنولوژی‌هایی که در حال حاضر در اختیار داریم و تصمیم دارم آنها را به شما انتقال دهم استفاده می‌کردم و فرد دیگری مانند من این صحبت‌ها و آموزش‌هایی را که ارائه می‌دهم را به من ارائه می‌داد.

مانند هر رویه دیگری در دنیا بهترین تکنولوژی‌ها و بهترین ابزارها برای کار بر روی بازارهای مالی ابتدا در اختیار افرادی که در سطوح بالای این بازار فعالیت می‌کنند قرار می‌گیرد. آنها می‌توانند با سرعت بیشتری از خبرها و تحلیل خبرها مطلع شده و همینطور می‌توانند با سرعت بیشتری از تکنولوژی‌هایی که بسیار به روز است استفاده کنند همین امر باعث می‌شود که دست بالا را داشته باشند.

بنابراین احتمال موفقیت آنها بسیار بالاتر از معامله گران ست که همچنان از ابزارهای سنتی استفاده می‌کنند.

کاری که در واقع ما در شرکت مهد سرمایه انجام می‌دهیم فراهم آوردن ابزار‌های جدید برای معامله گران خود است تا آنها هم بتوانند مانند بنگاه‌های بزرگ از این امکانات و تکنولوژی‌ها استفاده کنند و بتوانند کیفیت معامله‌گری و سودآوری خود را ارتقاء بخشند.

دلایل شکست معامله گران بنیادی و تکنیکال در بازارهای مالی

شکست معامله گران – همانطور که می‌دانید اصل اول تحلیل تکنیکال آن است که بازار گذشته خود را تکرار می‌کند. این موضوع علیرغم آنکه در منابع مختلف به آن اشاره می‌شود یک اصل نیست و هنگامی که بازار گذشته خود را تکرار نکند دلیل شکست معامله گران این اصل اشتباه است.

در حقیقت این مطلب در بسیاری از مواقع جواب نمی‌دهد و نمی‌تواند به عنوان یک روش در نظر گرفته شود. در واقع مباحث و تکنیک‌های مورد استفاده در تحلیل تکنیکال به گونه‌ای است که می‌تواند افراد تازه کار را به راحتی فریب داده و باعث شود که فکر کنند با استفاده از این مطلب می‌توانند در بازار کسب سود کنند.

نتیجه‌ای که در کتاب‌های CFA (بالاترین سطح اموزش‌های بازارهای مالی) قرار داده شده نشان می‌دهد که تحلیلگر تکنیکال نمی‌توانند در بلند مدت بیش از بازدهی سهم مورد معامله‌شان، سود کسب کنند.

در همین منبع ذکر شده است معامله‌گران کوتاه‌مدت حتی نمی‌توانند به سطح بازدهی بازار نیز دست یابند. بنابراین تصور اینکه یک تحلیلگر تکنیکال می‌تواند بازدهی بیشتری از بازار کسب کند، یک تصور نادرست است.

بنابراین اگر ذهنیت شما آن است که می‌توانید با استفاده از تحلیل تکنیکال در این بازار پیروز شوید متاسفانه بازار نادرست بودن ذهنیت‌تان را با زیان‌هایی که می‌دهید به شما نشان خواهد داد. این به معنی آن نیست که شما نیازی به دانستن تکنیک ندارید.

در واقع تمام آموزش‌هایی که در بازارهای سرمایه داده می‌شود شرط لازم هستند.که تصور کنید این آموزش‌ها شرط کافی برای کسب سود در معامله‌گری است.

دلیل شکست تحلیل بنیادی نیز مشابه همین است. در منابع CFA به صراحت اشاره شده است تحلیلگران بنیادی نمی‌توانند در طولانی مدت بیش از بازده بازار سود کسب کنند. گفته شده است که وضعیت تحلیلگران بنیادی از وضعیت تحلیل‌گران تکنیکال بدتر است.

دلیل این امر آن است که تحلیل تکنیکال به صورت کمی عمل می‌کند و بازارها هم حالت عددی و کمی دارد این درحالیست که تحلیل بنیادی بیشتر ماهیتی کیفی دارد و شاید به راحتی نتوان اقتصاد را به صورت اعداد و ارقام دقیق تحلیل کرده و بر اساس آن نقاط مناسب خرید و فروش را شناسایی کرد.

برخی افراد برای حل مشکلات تحلیل‌های تکنیکال و بنیادی، ترکیب این دو روش را پیشنهاد می‌کنند. این امر نه تنها مشکل را حل نمی‌کند بلکه باعث پیچیده‌تر شدن مسئله می‌شود.

شکست معامله گران

این موارد از حرفه‌ای ترین منابع بین المللی آموزش بازارهای مالی نقل شده و در دوره‌های آموزشی عمومی کاملاً مورد غفلت واقع شده و به دانشجویان گفته نمی‌شود. در نتیجه معامله‌گران تازه کار با انتظارات غیر واقعی و در آرزوی کسب سودهای بالا وارد معاملات واقعی شده و تنها پس از زیان‌های پیاپی و از دست دادن سرمایه خود ماهیت واقعی بازار را درک می‌کنید.

در سوی دیگر برخی از تحلیلگران به بحث روانشناسی معاملات رو می‌آورند. علیرغم آنکه مباحث و نکات موجود در روانشناسی معاملات نکات ارزشمندی است اما همچنان مانند تحلیل تکنیکال و بنیادی، روانشناسی معاملات نیز باید به عنوان یک شرط لازم در نظر گرفته شود. مباحث مربوط به روانشناسی معاملات بسیار گسترده است که در همین خصوص یک دوره پنج جلدی را در انتشارات سازمان بورس در دست انتشار دارم. با این وجود دو نکته بسیار مهم را در خصوص روانشناسی معاملات بایستی خاطرنشان کنم.

 

اول آنکه نکات در تحلیل روانشناسی معاملات به مراتب کیفی‌تر از مباحث تحلیل بنیادی است. از این رو استفاده از این مباحث برای بازاری که ماهیت کمی دارد بسیار دشوار بوده و مانع از آن می‌شود که بتوان نقاط دقیق ورود و خروج و حدود ضرر را تعیین کرد.

دومین مورد مربوط به عامل انسانی است. عملکرد فکری انسان به گونه‌ای است که به راحتی قابل تغییر نیست. انسانها برای هزاران سال با دیدن عواقب جنگ، همچنان جنگ به راه می‌اندازد. افراد سیگاری علی‌رغم دانستن زیان‌های ناشی از کشیدن سیگار، آن را ترک نمی‌کنند. این مثال‌ها و بسیاری از مثالهای دیگر نشان می‌دهند تغییر رفتار با عملکرد فکری انسان‌ها بسیار دشوار است.

بنابراین مشکلات پیش روی معامله‌گران از نگاه من در ایران ضعف سیستماتیک و ابزارها، عدم تنوع بازار، تعداد خطوط سازوکارهای معاملات خودکار و نقص در آموزش‌ها و هدایت دانشجویان به سمت معاملات واقعی بدون داشتن دانش کافی است.

در نتیجه بسیاری افراد از بورس و سرمایه‌گذاری در آن فرار می‌کنند در حالیکه اگر زمان و هزینه کافی را برای کسب آموزش مناسب اختصاص می‌دادند می‌توانستند سودآوری خوبی از این بازارها داشته باشند.

اشتراک گذاری

با نظر سنجی به ما کمک کنید تا بهترین محتوا را برای شما آماده کنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *